جدول جو
جدول جو

معنی خان ماهی - جستجوی لغت در جدول جو

خان ماهی
(نِ)
برج حوت:
تا که آن سلطان به خان ماهی آید میهمان
خازنان بحر در بر میهمان افشانده اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوک ماهی
تصویر خوک ماهی
دلفین، نوعی ماهی بزرگ پستاندار به طول سه متر و تیره رنگ سری شبیه خوک و دهانی دارای دندان که در اقیانوس هند و مناطق حاره زندگی می کند آن را برای روغنش صید می کنند، خوک دریایی
فرهنگ فارسی عمید
هر یک از ماهی های کوچک نواحی سردسیر که دارای پوست بدون فلس و خارهایی بر روی باله های پشتی خود هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه ماهی
تصویر شاه ماهی
نوعی ماهی دریایی کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاو ماهی
تصویر گاو ماهی
گاو زمین، در باور قدما، گاوی که بر پشت یک ماهی قرار گرفته و زمین بر روی شاخ او است، برای مثال ز زخم سمش گاوماهی ستوه / به جستن چو برق و به هیکل چو کوه (فردوسی - لغت نامه - گاوماهی)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاس ماهی
تصویر تاس ماهی
سگ ماهی، نوعی ماهی دریایی که اغلب عظیم الجثه، دارای بدن کشیده و دم دوشاخه هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
ویژگی مملکتی که در هر قسمت آن خان یا امیری حکمرانی می کند، ملوکالطوایفی
فرهنگ فارسی عمید
ملوک الطوایفی، رجوع به ملوک الطوایفی شود، هرج و مرج
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان، ناحیه ای است واقع در 56 هزارگزی باختر سیردان و 21 هزارگزی راه مالرو عمومی، این ده در منطقۀ کوهستانی قرار دارد و با آب و هوای مناطق سردسیری میباشد، تعداد سکنۀ آن به 198 تن میرسد که مذهب آنها شیعه و زبانشان ترکی است، آب آنجا از رود خانه محلی و محصول غلات و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جاجیم بافی است، راه مالرو و صعب العبور می باشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی است، این ماهی با شکل های مختلف در نواحی سردسیر و آب و هوای نیمکرۀ شمالی پراکنده است بخصوص در اروپا و آمریکا و نیز آبی که این حیوان در آن زیست می کند ممکن است آب شور یا شیرین باشد، لانه اش در سبزه و کروی شکل و دارای دو سر است و قطر آن در حدود 10 سانتیمتر میباشد
لغت نامه دهخدا
نام جزیره ای است به دریا و کلمه فارسی است و عرب آن را تعریب کرده سماهیج گویند و آن جزیره ای میان عمان و بحرین باشد میان دریا، (از معجم البلدان، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، اصمعی گوید: سماهیج جزیره ایست در دریا که به فارسی ’ماش ماهی’ گفته می شود و عرب آن را معرب کرده است، (از المعرب جوالیقی ص 202)، رجوع به سماهیج شود
لغت نامه دهخدا
گونه ای ماهی استخوانی از تیره سیپرینیده ها که بدنی کشیده و بالۀ شنای پشتی کوتاه و نوک تیز دارد، گونه هائی از این ماهی در دریای خزر نیز فراوانند، (فرهنگ فارسی معین، ذیل ماهی)
لغت نامه دهخدا
ماهی ممتاز در نوع یا جنس از دیگران ماهیان، نام فارسی بطارخ است و آن نوعی از ماهی است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، یکی از گونه های ماهیهای کوچک استخوانی دریازی است، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
خنزیرالبحر، دخس، (منتهی الارب)، سوس بزبان هندی، (از منتهی الارب)، نوعی جانور دریایی است
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
برج سرطان. رجوع به خانه ستاره شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گاوبارۀ شهرستان بیجار، واقع در 28 هزارگزی جنوب باختری پیرتاج و 2 هزارگزی خاور شوسۀ بیجار همدان، ناحیه ای است تپه ماهوری و سردسیر و مالاریایی، دارای 680 تن سکنه که مذهبشان شیعه و بزبان ترکی و کردی و فارسی تکلم می کنند، آب آنجا از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی و راه مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
عمل خاک مال کردن و خاک مال شدن
لغت نامه دهخدا
از نوع سگ ماهیان، دارای اندامی بزرگ و مخروطی، عموماً در شطهای روسیه یافت میشود، درازای این حیوان تا شش گز میرسد و از ماهیان دریایی است که برای تخم گذاری وارد شطها میگردد، صید آن اهمیت بسیار دارد، و آن دارای گوشتی لذیذ و تخم آن خاویار است و از مثانۀ آن بهترین سریشم ماهی سازند، محمّد معین درحاشیۀ برهان قاطع آرد: نوعی ماهی که خاویار تخم آن است، درازای تاس ماهی ندرهً از 2 متر و وزن آن از 120 کیلوگرم تجاوز می کند
لغت نامه دهخدا
(رْ / رِ)
استخوان ماهی. (آنندراج). تیغ ماهی. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 384)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ)
کنایه از آب است. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماش ماهی
تصویر ماش ماهی
یکی از گونه های ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو ماهی
تصویر گاو ماهی
گونه ای ماهی استخوانی که در بحر خزر فراوانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه ماهی
تصویر شاه ماهی
یکی از گونه های ماهی های کوچک استخوانی دریازی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاس ماهی
تصویر تاس ماهی
ماهی خاویار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
حکومتی که در هر گوشه آن خان یا امیری حکمفرما باشد ملوک الطوایفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو ماهی
تصویر گاو ماهی
گاوی که طبق افسانه ها در زیر زمین است و زمین روی شاخ این گاو قراردارد و خود گاو بر پشت ماهی ایستاده است، گاو زمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خان خانی
تصویر خان خانی
حکومتی با دولت مرکزی ضعیف، که هر بخش از کشور برای خود امیری داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
مربوط به خانقاه، منسوب به خانقاه، صوفی، درویش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شستن ظرف با خاک و آب برای از بین بردن چربی
فرهنگ گویش مازندرانی